بهرهبرداری ضدانقلاب از یک آسیب اجتماعی؛ کُشتهسازی از خودکشیها
تاریخ انتشار: ۳ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۲۶۱۹۴۷
ضدانقلاب که در گذشته به دنبال کشتهسازی در اغتشاشات بود، اکنون مسیر دیگری انتخاب کرده که کم هزینهتر است؛ برخی از آن افرادی که خودکشی کرده و بر اثر مصرف مشروبات الکلی و سقوط از ارتفاع درگذشتهاند را به عنوان جانباختگان اتفاقات اخیر معرفی میکنند. - اخبار سیاسی -
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- رسانههای ضدانقلاب و فارسیزبان در روزهای گذشته مدعی شدند که چند دختر نوجوان و جوان همچون نیکا شاکرمی، سارینا اسماعیلزاده، اسرا پناهی، نگین عبدالملکی و آرنیکا قائممقامی در اعتراضات کشته شدند، اما بررسیها نشان داد که آنها کشته نشده بودند و بر اثر جراحات ناشی از خودکشی، مسمومیت ناشی از مصرف مشروبات الکی و سقوط از ارتفاع درگذشتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ضدانقلاب که در گذشته به دنبال کشتهسازی در جریان اغتشاشات و انداختن آن اتفاق بر گردن نظام بود، اکنون مسیر دیگری را انتخاب کرده که کم هزینهتر و پرسودتر است.
البته این رویکرد سابقه تاریخی هم دارد. در جریان قتلهای زنجیرهای، هر فردی که به دلیل اتفاقات غیرمتعارف درمیگذشت، در لیست این موضوع سیاهه میشد. به حدی که برخی از روزنامههای زنجیرهای ادعا کردند که 80 نفر کشته شدند.
درباره اتفاقات سال 78 برخی سایتها مدعی شدند که "سعید زینالی" از دانشجویان بازداشتشده حوادث کوی دانشگاه بود که توسط نیروهای امنیتی در منزلش دستگیر و خبری از او در نیست. در حالی که زینالی متولد سال 55 بود که با مدرک راهنمایی به سربازی رفت و سال 76 خدمتش به پایان رسید. در نتیجه در سال 78 نمیتوانست دانشجو باشد. ضمن اینکه پدر و مادرش گفتند که پسرمان یک ماه بعد از اتفاقات کوی دانشگاه ناپدید شد.
واقعیتی که درباره شایعه سعید زینالی باید بدانیم
همچنین در اتفاقات سال 88 ادعا شد "سعیده پورآقایی" پس از دستگیری، شکنجه و هتک حرمت توسط بسیجیان، سوزانده و در قطعه 302 بهشت زهرا دفن شد! اما چندی بعد، این دختر که از خانه فرار کرده بود شناسایی و به خانوادهاش تحویل داده شد. او در گفتوگو با رسانه ملی ماجرای فرار خود و تلاش برخی برای سوءاستفاده از او را روایت کرد.
در اتفاقات سال 88، «ندا آقاسلطان» توسط عوامل ضدانقلاب کشته شد و با برجستهسازی این اتفاق نظام را عامل قتل این خانم معرفی کردند. در روزهای گذشته نیز تلاش داشتند با کشتن خانم مهسا موگویی، نظام را هدف قرار بدهند که البته با سخنان صریح پدرش، ترفندشان خنثی شد.
اکنون رسانههای ضدانقلاب تلاش دارند دختران و نوجوانهایی را که به دلایل مختلف خودکشی میکنند و از دنیا میروند را به عنوان کشتهشدگان اعتراضات اخیر معرفی کنند؛ این کار نیاز به طراحی سناریو و اقدام برای کشتن فردی ندارد و تنها لازم است به اطلاعات قربانیان خودکشی دسترسی پیدا کرد.
دسترسی به اطلاعات افرادی که بر اثر خودکشی و... از دنیا رفتهاند کار آنچنان سختی نیست. میتوان با درز کمترین اخبار از اورژانسها، بیمارستانها، شهرداریها، قبرستانها و... یا استفاده از عامل انسانی به این اطلاعات دست یافت و به اتفاقات پیوند داد.
اما اینکه چرا "خودکشی" و "مرگ بر اثر مصرف زیاد مشروبات الکلی" مطلوبترین گزینه برای پیوند با سناریوی کشتهسازی است به این دلیل میباشد که خودکشی پدیدهای اجتماعی است و میتوان از آن روایتهای متناقض به دلیل محافظهکاری خانوادههای متوفیان بیرون کشید.
خانوادههایی که فرزندانشان خودکشی کردهاند به دلایل مختلفی از جمله حفظ آبروی خانواده تلاش دارند که عامل مرگ را چیز دیگری معرفی کنند و نگویند که فرزندشان خودکشی کرده است. این موضوع موجب میشود که یکی بگوید مرگ به دلیل خونریزی داخلی بوده و دیگری دلیل دیگری بیان کند و درنهایت روایتهای متناقض این پیام را مصادره کند که "پس حتماً خبری است که هر کسی چیزی میگوید!" ماجرای خانم اسرا پناهی از جمله این اتفاقات بود.
درخواست عموی "اسرا پناهی" از علی دایی: حرفتان را اصلاح کنید+ فیلمخانواده پناهی: "اسرا" بر اثر بیماری در بیمارستان فوت کرد+فیلم
به این موضوع این نکته را هم باید اضافه کرد که پس از اقدام صدا و سیما و رسانههای داخلی در روشن ساختن چرایی و چگونگی مرگ برخی افراد همچون خانم مهسا موگویی، قربانیان خودکشی را برگزیدند تا خانوادهها به دلیل حفظ آبرو کمتر حاضر به گفتگو باشند؛ حالا اگر کسی هم مانند مادر "سارینا اسماعیلزاده" گفت که فرزندم خودکشی کرده است، بگویند که او مادرش نیست و نظام دروغ میگوید.
در نهایت نظام هرچقدر هم که به این دروغها پاسخ دقیق و روشن بدهد؛ دو برآیند و محصول برای ضدانقلاب خواهد داشت. نخست اینکه هرچقدر هم تکذیب شود، بالاخره این گزاره از سوی رسانههای فارسیزبان و شبکههای مجازی در ذهن مخاطبان ساخته میشود که "مگر میشود همه اینها دروغ باشد و خودشان خودکشی کرده باشند؟"
دوم اینکه هرچقدر هم که نظام بگوید این دختران و نوجوانان "خودکشی" کردهاند و بر اثر مصرف زیاد "مشروبات الکلی" از دنیا رفتهاند و این تکذیبیهها در رسانههای داخلی و خارجی به گردش درآید، "پدیده خودکشی دختران و نوجوانان" و "مصرف مشروبات الکلی" به شکل فزایندهای رسانهای میشود و یک بحران اجتماعی، دستاویزی برای دستیابی به مقاصد سیاسی قرار میگیرد.
اما باید به این سوال پاسخ داد که چرا هیچ تصویر و فیلمی از کشته شدن این افراد در صحنههایی که آنها ادعا میکنند، منتشر نمیشود و تصاویر تنها مربوط به رفت و آمد بیمارستان و حضور نیروهای امدادی است. در ماجرای مدرسه شاهد اردبیل، والدین دانشآموزانی که نسبت به رفتار مربیان مدرسه اعتراض داشتند در مدرسه حضور داشتند، اما هیچ فیلم و تصویری مبنی بر ادعای کشتهشدن "اسرا پناهی" منتشر نشد.
دروغ پردازی بیبیسی و اینترنشنال این بار در اردبیل/ بیبیسی حرفش را پس گرفتدرباره خبر اشتباه علی دایی از مدرسه اردبیل/ گل به خودی «آقای گل»!
هرچند خودکشی دختران و نوجوانان در ایران و سایر کشورهای جهان اتفاقی تلخ و دردناک است و نیازمند بررسیهای اجتماعی و فرهنگی و یافتن راهکارهای اساسی برای کاهش نرخ خودکشی است، اما آنچه ضدانقلاب این روزها انجام میدهد بهرهبرداری سیاسی و غیرانسانی از یک بحران اجتماعی است.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: اغتشاشات 401 اغتشاشات 401 مشروبات الکلی خودکشی کرده اسرا پناهی کشته شد بر اثر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۶۱۹۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خودکشی از رزیدنتها به پزشکان رسیده؛ چرا دکتر سمیرا آلسعیدی خودکشی کرد؟/ «خودکشی پزشکان بهمثابه یک انتحار اجتماعی است»
الهه جعفرزاده: اواخر هفته گذشته (پنجشنبه ۶ اردیبهشت)، با انتشار خبر درگذشت خانم دکتر سمیرا آلسعیدی، دانشیار روماتولوژی و عضو مرکز تحقیقات روماتولوژی دانشگاه علوم پزشکی تهران، جامعه پزشکی برای بار دوم در سال جاری به سوگ نشست. مواجهه نخست با بحران خودکشیِ یکی دیگر از اعضای کادر درمان در سال جاری، به چهارم فروردین ماه بازمیگردد؛ که مربوط به درگذشت خانم دکتر پرستو بخشی، متخصص قلب و عروق در بیمارستان دلفان بود.
دکتر هادی یزدانی، پزشک و دکترای حرفهای پزشکی، در گفتوگو با خبرآنلاین، پیرامون این مسئله میگوید: «چندی است که در جامعه فعلی سرفصلی داریم تحت عنوان «خودکشی پزشکان»؛ و طی همین مدتی که من بهشخصه مباحث پیرامون این موضوع را به طور دقیقتر بررسی میکنم، میبینم همین عنوان و سرفصل منتقدانی دارد با این طرز تفکر که «پدیده خودکشی در تمام جوامع وجود دارد و ارتباطی با شغل افراد ندارد. پزشکان نیز قشری از یک جامعه هستند و چندان تفاوتی میان خودکشی این گروه با سایر گروههای موجود در یک اجتماع حاکم نیست و نباید گروه پزشکان در ذیل این پدیده پررنگ شوند؛ که این تفکر درستی نیست.»
متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
دغدغه و رویکرد جامعه پزشکی در مواجهه با خودکشی اعضای کادر درمان چیست و چطور به آن میپردازد؟
نگاه نقادانهای که بر این مسئله حکمفرماست، چندان صحیح نیست؛ در واقع دغدغه جامعه پزشکی در پی مرگ اعضای کادر درمان، این نیست که با به پا کردن سر و صدا در جامعه، توجهها را به سمت خود جلب کند و در نهایت هم بیحاصل باشد. بلکه دغدغه تمام همکاران ما در این حوزه، تلاش در راستای «به رسمیت شناختن» این مسئله از سوی اجتماع است؛ اینکه جامعه آگاه شود سرفصلی با عنوان خودکشی پزشکان وجود دارد. پس از شناخت و پذیرش این سرفصل، در مراحل بعد میتوان علل و عوامل دخیل در وقوع این پدیده را به درستی مورد بررسی قرار داد.
مرگ دکتر آل سعیدی، از ابتدای امسال تا کنون، دومین خودکشی در جامعه پزشکی ایران است. این مورد به لحاظ علّی و کیفی چه تفاوتی با خودکشی دکتر پرستو بخشی در فروردین ماه سال جاری دارد؟
در سال جدید، ما دو مورد خودکشی در جامعه پزشکان داشتیم؛ یکی خودکشی دکتر پرستو بخشی پزشک متخصص قلب، و دیگری خودکشی اخیر دکتر سمیرا آل سعیدی. دو موردی که از دو جنسِ متفاوت هستند و علل عینی حاکم بر هر یک از این موارد مجزا و مختلفاند.
در مورد خانم دکتر بخشی، ما شاهد یک «ظلم و تحقیر سیستماتیک» هستیم که طی یک ماه اخیر بارها روی این موضوع تأکید کردیم و درباره آن نوشتیم؛ که عده بسیاری در اینباره، موضعگیری کردند و طبق معمول سعی داشتند که ماجرا مشمول مرور زمان شده و فراموش شود. مرحومه بخشی، علاوه بر شرایط روحی نامساعد و افسردگی ناشی از مرگ والدین، در دوران طرح، انواع و اقسام تحقیرها، مضیقهها و کمبودها را متحمل شده بود؛ که مجموعه این عوامل، ایشان را پله پله به سمت خودکشی سوق داد.
در مورد خانم دکتر آل سعیدی با توجه به شواهد و اطلاعات موجود میتوان ادعا کرد که مرگ و خودکشی ایشان از جنس دیگری است. اگر از منظر بیرونی بخواهیم به موضوع بنگریم، دکتر آل سعیدی در منتهیالیه موفقیت و جایگاه علمی و مدیریتی کشور قرار داشتند و به عبارتی تمام چیزهایی که سمبل موفقیت تلقی میشوند، در ایشان جلوهگر بود. در واقع مسئلهای که جنس خودکشی خانم دکتر آل سعیدی را متمایز میکند [با استناد به گفتوگوهای منتشرشده از دکتر آل سعیدی با دیگر همکارانشان]، این است که ایشان همواره از یک «ناامیدی اجتماعی» صحبت میکردند؛ شرایطی که در آن هیچ امیدی به آینده و پیشرفت نیست و همهچیز رو به افول میرود.
رسیدن به ناامیدی اجتماعی شاید حس آشنایی برای اکثر افراد در هر جایگاهی باشد؛ که مسلماً علل متعددی دارد. «شغل» افراد در رسیدن به این بنبست چه نقشی دارد؟
قطعاً همینطور است؛ شاید این یک تجربه مشترک برای اکثر افراد در هر جایگاهی باشد، اما در موردِ دکتر آل سعیدی، این یأس فلسفی و ناامیدی اجتماعی به طور ویژه همزمان شده بود با شغل ایشان؛ که یک زمینه کاری پراسترس با فرسودگی بالا به شمار میآید. این اتفاق به خوبی نشان میدهد که «مشاغل» چقدر در ایجاد احساسات و اتخاذ تصمیمات نقش پررنگی دارند. همانطور که در مورد مذکور، فردی با وجود مرتبه بالای علمی، موفقیتهای قابل توجه و شرایط اقتصادی مطلوب به نقطهای میرسد که تصمیم بگیرد به زندگی خود پایان دهد و یک «چرا»ی بزرگ و بیپاسخ را در ذهن مخاطب ایجاد کند.
در ابتدای صحبت، «به رسمیت شناساندن پدیده خودکشی پزشکان» را بهعنوان دغدغه اصلی در جامعه پزشکی مطرح کردید؛ از نگاه شما جامعه فعلی چقدر پذیرای این دیدگاه است؟
در جامعهای که دین در معادلات آن یک متغیر قوی و حکومت آن متظاهر به دین است، پدیده خودکشی یک عمل حرام و غیرشرعی محسوب میشود و بنا بر همین باورهای دینی، سعی جامعه همواره بر این بوده که سکوت کند یا برچسب خودکشی را کنار بزند و ماجرا را با عناوین دیگری همچون «مرگ خودخواسته» روایت کند. در چنین شرایطی، صحبت از این ماجرا و به رسمیت شناختن آن دغدغه اصلی ماست. خودکشی، نام دیگری ندارد، فراتر از یک آسیب اجتماعی است همردهی یک «انتحار اجتماعی» باید مورد شناخت و بررسی قرار بگیرد.
خودکشی «رزیدنتها» نیز مشمول این دغدغه است؟
صد البته؛ این دغدغه فقط معطوف به خودکشی پزشکان نیست، بلکه در زمینه خودکشی رزیدنتها نیز روال به همین شکل است. عدم پرداخت حقوق مادی و معنوی در این گروه از کادر درمان، تنها یک جنبه از مشکلات حاکم بر این قشر است. ساعات کاری طاقتفرسا، شرایط تحقیرآمیز، عدم حمایت و روابط پادگانی بین اساتید و رزیدنتها نیز از مشکلات قابل توجه این حوزه است که به اشکال گوناگون منجر به خودکشیهای زنجیرهای میشود و ماهیت این ماجرا برای جامعه خطرناک است. هرچند این موضوعات قابلیت حل و فصل دارد، فقط عمده هدف ما این است که چنین مسائلی به رسمیت شناخته شود.
فکر میکنید تداوم اطلاعرسانی در راستای به رسمیت شناختن دومینوی خودکشی در جامعه پزشکی چقدر مثمر ثمر واقع خواهد شد؟
اطلاعرسانی و آگاهیبخشی در این زمینه، فقط به سود جامعه پزشکی نیست و باید بهصورت کلان به آن نگاه کرد؛ چرا که سلامت جسم و روان تکتک اعضای یک جامعه در گروی سلامت سیستم بهداشت و درمان است. سیستم حاکمیتی کشور نیز موظف است صدای مظلومیت این قشر از جامعه را بیش از پیش بشنود. جامعه پزشکی و کادر درمان همواره در این راستا ثابتقدم بوده و میکوشد با صدای بلندتر و در ابعاد گستردهتری، اهمیت پدیده خودکشی در جامعه پزشکی را به گوش آحاد جامعه برساند.
بیشتر بخوانید:
خودکشی یک پزشک دیگر؛ جزئیات بیشتر از درگذشت این پزشک زن ۱۵ شب کشیک در ماه؛ آموزش یا کار ارزان؟/ «درآمد یک پزشک متخصص طرحی در ایران کمتر از یک آرایشگر است» افزایش ۵ برابری نرخ خودکشی در جامعه پزشکی؛ «سالانه ۱۳ خودکشی در جمعیت رزیدنتی کشور داریم»/ یک راهحل مهم:«کمک روانی» خودکشی رزیدنتها؛ مرگ خودخواسته در پناه انتخاب رشته اجباری۴۷۲۳۲
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900289